تبلیغات، ما را رسما به بازی گرفتهاند و یک دنیای ایدهآل و پر جاذبه را تعارفمان میکنند تا ما همانی شویم که آنها میخواهند، یعنی بیشتر بخریم و مصرف کنندههای قهارتری بشویم و اگر بشود به آدمهایی شبیه همانها که در تبلیغات، نقش انسانهای خوشبخت را بازی میکنند، تبدیل شویم. این مانیفست صنعت تبلیغات است، بیانیهای پنهان پشت تصاویر زیبا که میخواهند سبک زندگی را تا جایی که ممکن است تغییر دهند تا از این رهگذر به سود برسند. پس چه باک که این سود از روی جسد سنتها و هنجارها بگذرد و فرهنگی نیمه جان و قلب شده به جا بگذارد.
دنیای پر اعجاز و پر کلک تبلیغات تا به حال با فرهنگ ما بازیهای خطرناک فراوانی راه انداخته و در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چنان با دست باز رفتار کرده که به نظر میآید یکی باید برخیزد و بگوید دیگر بس است. باید بگوید این تصاویر جذاب، این آدمهای همیشه خندان و مرفه، انسانهایی که انواع ابزارهای لازم برای رفاه و آسایش را دارند، مشغول مخدوش کردن فرهنگ ملی و خرده فرهنگها هستند. باید بگوید سازندگان این تبلیغات که برای ایجاد جذابیت دست به هر کاری میزنند و مثل برخی تبلیغات پرحاشیه که هنجارشکنیهای آشکار دارند، در حال القای سبک خاصی از زندگی به جامعه هستند که اگر همین طور رها باشند، فرهنگ و جامعه را به جاهای خطرناکی میکشند.
تبلیغات، هوشمند عمل میکند
پشت پرده هر تبلیغی یک اتاق فکر و چند مغز متفکر ایستاده است. هر تبلیغی هم که ساخته میشود، هدفی مشخص دارد که با برخی المانها میتواند بهتر به آن برسد. مسلما هدف از ساخت تبلیغات و انتشار آن در رسانههای مختلف، فروش بالاتر و کسب درآمد بیشتر است که هدفی منطقی به نظر میرسد ولی برای رسیدن به این هدف باید برخی موضوعات قربانی شوند؛ چه به عمد و چه به ناچار، مثلا آداب و فرهنگ بومی و سبک زندگی سنتی که برای تبلیغات در عصر رسانههای نوین، دست و پاگیرند.
دکترعلیرضا چابکرو، استاد دانشگاه و کارشناس فضای مجازی از این پازل پیچیده حرف میزند. او در گفتوگو با جامجم تاکید دارد از وقتی رسانهها از حالت سنتی به نوین تغییر شکل دادهاند و در بستر شبکههای اجتماعی توسعه یافتهاند، تبلیغات نیز هوشمند شدهاند یعنی با دادههایی که از تبلیغات در این بسترها به دست میآید، اکنون میتوان فهمید کدام محصول در کدام جغرافیا، کدام فرهنگ و در کدام سن و جنس، طرفداران بیشتری دارد.
او توضیح میدهد اکنون در صنعت تبلیغات با منظومهای از مؤلفهها روبهرو هستیم که توسط تولیدکنندگان کالاها رصد میشود و هرچه به فروش بیشتر منجر شود، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد.
فرزندی به نام آنارشیسم
در لابهلای ادبیات سیاسی، آنارشیسم را اقتدارگریزی تعریف کردهاند که ظاهرا به آنچه صنعت تبلیغ میکند، هیچ ربطی ندارد اما در کارنامه این صنعت که باریک شویم در بیشتر مواقع آنارشیسم است که از گوشه و کنار سرک میکشد. دکتر چابکرو معتقد است از آنجا که تبلیغات، خواسته یا ناخواسته، فرهنگ اجتماعی را هدف میگیرد، پس فرهنگی جدید منطبق با اهداف خود را شکل میدهند که پایانش به ضرر جامعه است.
این کارشناس تاکید میکند بیش از پنج دهه است که صنعت تبلیغات مشغول این کار است ولی در سالهای اخیر فضای مجازی این فرآیند را سرعت داده و به جاهای خطرناکی رسانده است.
او از آنارشیسم حرف میزند از این که تبلیغات، فضاهایی رؤیایی و فانتزی را به نمایش میگذارند که دولتها نمیتوانند آن را برای عموم مردم مهیا کنند پس سبب ایجاد احساس تبعیض و تضاد در جامعه میشوند که ثمرهاش اقتدارگریزی، نارضایتی و تولید تقاضاهای غیرمنطقی و البته انتخاب راههای غیرمنطقی برای رسیدن به دنیایهای فانتزی از مسیرهای غیرمنطقی است.
حس حقارتی که تحمیل میشود
نامش را شاید بشود عصیان گذاشت وقتی در یکی از تبلیغات فضای مجازی، جوانکی یک بنز چند میلیاردی را آتش میزند و مخاطبان این ویدئو آهی عمیق از ته دل میکشند و مدام از خودشان میپرسند چرا او این همه دارد و ما هیچ در بساط نداریم؛ پس تصمیم میگیرند آنها هم از هر راهی که شده به آن بنز برسند حتی اگر بنا باشد به سبک زندگی اجدادیشان پشت کنند و تغییر ماهیت بدهند. چابکرو میگوید، شورشگران بیدلیل در همین نقطه متولد میشوند، کسانی که تحت تأثیر سونامی تبلیغات، احساس حقارت میکنند و برای گرفتن حق خود از زندگی دست به عصیان میزنند. این کارشناس اما دستور توقف میدهد، چراکه معتقد است آن بنزی که آتش گرفته، گرچه میلیاردها تومان قیمت دارد اما کسی که آتش آن را گیرانده است، کسی نبوده جز دستنشانده آدمهای پشت پرده صنعت تبلیغات که با از بین بردن یک بنز، این بار به واسطه کلیکهایی که خوردهاند و تبلیغات جانبی که برای صفحات خود جذب کردهاند به درآمدهایی بسیار کلان رسیدهاند.
مریم خباز - گروه جامعه
منبع: جام جم
نظر شما